mavara |
|||||||||||||||
. یکی از این موارد مربوط به آقای آرچی، راننده مسابقات اتومبیل سواری است که در سال 1953، هنگامی که از بیرمنگام به لندن میرفت، برای یک نوشیدنی در روستایی در نزدیکی Borton-on-the-Water توقف کرد. او اتومبیل آستین-هیلی 4/100 خود را در بیرون یک فروشگاه پارک کرد و برای خرید وارد آنجا شد و از دیدن مردمی که به نظرش متعلق به قرون گذشته بودند، شوکه شد. پس از چند دقیقه که تلاش او برای ارتباط برقرار کردن با مردمی که ملاقات کرده بود با شکست مواجه شد، صحنه به آرامی محو شد و خود را مقابل فروشندهای دید که با حالتی ترسیده و نگران از او پرسید که آیا حالش خوب است یا نه! به نظر میرسید او تصور کرده آرچی شبح دیده است، در صورتی که در حقیقت یک پرش زمانی را تجربه کرده بود.
2. مردی به همراه همسر و دخترش تصمیم گرفتند تا برای فرستادن یک کارت پستال برای یکی از دوستانشان با اتومبیل خود به یک مرکز پستی مراجعه کنند. همسر و دخترش هنگامی که او از ماشین خود پیاده شد، شاهد ناپدید شدن او بودند. پس از حدود 5 دقیقه او دوباره ظاهر شد و به خانوادهاش گفت که 100 سال در زمان به عقب رفته است. در آن زمان، بهجای دفتر پستی، یک فروشگاه کاغذ و لوازم تحریر در آنجا قرار داشته است و برای اثبات هم چند برگ کاغذ مومی که مخصوص آن دوره بود را در دست داشت.
3. دو دانشجو علاقه عجیبی به مطالعه نوشتههای لاتین روی سنگ قبرها در یک گورستان داشتند. یک روز زمانی که در حال خواندن و ترجمه یکی از این سنگنوشتهها بودند، یکی از آنها در مقابل چشمان دیگری در هوا محو شد. سپس به سرعت به پلیس مراجعه کرد و گزارش داد که دوستش در برابرش ناپدید شده.
درست حدس زدید. پلیسها حرف او را باور نکردند بلکه وی را به خاطر قتل دوستش و مخفی کردن جسدش در گورستان مذکور بازجویی کردند. سپس برای پیدا کردن جسد دوستش به گورستان رفتند، ولی چیزی پیدا نکردند. پس او را به دلیل نبود مدرکی مبنی بر قتل، آزاد کردند.مدتی بعد،اودوباره به محلی که دوستش ناپدید شده بود مراجعه کرد و در کمال ناباوری در کنار سنگ قبر، متنی را یافت که از طرف دوستش بود و خطاب به او نوشته شده بود که به زمانی در گذشته منتقل شده و نتوانسته به زمان عادی بازگردد.
دانشجوی مذکور دوباره به پلیس مراجعه کرد و آنها را در جریان کشف جدید خود گذاشت. ولی همانند بار اول، آنها حرف او را باور نکردند و فکر کردند او توجیهی برای قتل خود دست و پا کرده. اما پس از آزمایش نوشته مذکور، مشخص شد که نوشته بسیار قدیمی بوده و او راست میگفته.
4. سر ویکتور گودارد که در بریتانیا به پدر نیروی هوایی پادشاهی آن کشور معروف است، تجربهای نیز در این زمینه داشته است. در سال 1935 او که برای رفتار بزرگوارانه و صادقانهاش برای خاص و عام محترم بود، تجربهای شگفتانگیز و در عین حال عجیب را که از توضیح آن قاصر بود، پشت سر گذاشت.او در آن زمان به عنوان فرمانده عملیاتی خدمت میکرد. در یکی از پروازها از ادینبرو در اسکاتلند به سمت اندوور در انگلستان، تصمیم گرفت از روی منطقه هوایی متروکه درم در نزدیکی ادینبرو بگذرد. در محوطه این پایگاه متروکه، انواع گیاهان رشد کرده بودند. هنگرها در حال از هم پاشیدن بودند و تعدادی گاو در حال چریدن در محوطه پارک هواپیماها دیده میشدند. در ادامه مسیر به سمت اندوور ناگهان توفانی شدید و عجیب درگرفت. در میان ابرهای زرد و قهوهای توفان، کنترل هواپیما از دست او خارج شد و در حرکتی مارپیچی به سمت زمین شیرجه زد.خلبان با مهارت، از برخورد با زمین جلوگیری کرد و در همین لحظه متوجه شد که در حال ادامه دادن مسیر به سمت مبدا در حرکت است.
زمانی که بالای فرودگاه متروکه رسید، توفان ناگهان محو شد و هواپیمای گودارد در هوای آرام و زیر نور شفاف خورشید پرواز میکرد. اما فرودگاه تغییر کرده بود. هنگرها کاملا نو به نظر میرسیدند و 4 هواپیما نیز روی زمین نشسته بودند. 3 فروند از آنها مدل آشنایی داشتند. ولی رنگ زرد غیرعادی داشتند. چهارمین هواپیما نیز یک تک بال بود که نیروی هوایی در سال 1935 از آن مدل در اختیار نداشت. مساله عجیب دیگر این بود که تمامی مکانیکها لباس آبی رنگ به تن داشتند در صورتی که تا جایی که گودارد میدانست، لباس مکانیکهای نیروی هوایی به رنگ قهوهای بود.
نکته دیگر اینکه هیچ کس متوجه پرواز هواپیمای او بالای سرشان نبودند پس از دور شدن از فرودگاه، دوباره توفان شروع شد ولی وی پس از بیرون آمدن از آن، دوباره به سمت مقصد حرکت کرد و بدون مشکل دیگری به آندوور رسید.چهار سال بعد در سال 1939، نیروی هوایی بریتانیا، هواپیماها را زرد رنگ کرد، لباس مکانیکها آبی شد و هواپیمایی که گودارد دید، وارد ناوگان هوایی آن کشور شد.آنطور که از ظواهر برمیآید، گودارد 4 سال در زمان به جلو رفت و پس از مدتی به زمان خودش بازگشت.
مساله عجیب دیگر در مورد این شخص این است که 16 سال قبل، گودارد حادثه غیرعادی دیگری را نیز تجربه کرده بود. در عکسی که در سال 1919 گرفته شد و سال 1975 توسط شخص گودارد انتشار یافت و تصویر گروهی اسکادران گودارد را نشان میدهد، صورت نیمهمحو کسی را میبینیم که در اسکادران نبود.گفته میشود که این صورت مربوط به فردی جکسون، مکانیک نیروی هوایی است که 2 روز قبل از برداشتن آن تصویر در یک حادثه برخورد با یکی از ماشینهای هواپیما کش کشته شد. در حقیقت مراسم تشییع جنازه او دقیقا روز برداشتن تصویر مذکور است. بعضی از افراد معتقد بودند که جکسون بدون اینکه بداند مرده، برای عکس یادگاری دستهجمعی حاضر شده است!
5. یکی دیگر از عکسهای مربوط به پرش زمانی، مربوط به دهه 1940 میلادی بوده و در اینترنت بسیار مورد توجه قرار گرفته است. در آن عدهای از مردم دیده میشوند که برای افتتاح پل ساوث فورک در بریتیش کلمبیا جمع شدهاند. در میان آنها، مردی مشاهده میشد که عینک آفتابی مدرنی به چشم دارد، سوییشرت مدرنی نیز به تن داشته و در دستش یک دوربین عکاسی مدرن و پیشرفته دارد.
6. یکی دیگر از موارد معروف به یکی از فیلمهای چاپلین برمیگردد، جرج کلارک اهل بلفاست ایرلند، معتقد است مساله بسیار جالبی را کشف کرده است. او در قسمتی از ویدئوی اولین اکران فیلم سیرک چارلی چاپلین، که در سالن Graumann’s Chinese Theatre در سال 1928 روی پرده رفت، کشف کرد که یک خانم در حال راه رفتن در خیابان، دستش را روی گوشش گذاشته و در حال صحبت کردن با یک تلفن همراه است. در صورتی که در آن سال هیچ تلفن همراهی وجود خارجی نداشته است.
مرد مارمولکی !!!
تابهحال اسم «مرد مارمولکی» را شنیدهاید؟ این مخلوق مرموز، در تاریکی شب در کنار علائم راهنمایی در جادههای کارولینای شمالی در کمین اتومبیلها نشستهاست. در ضمن همیشه هم حواسش هست که دوربینها، عکس و فیلمش را نگیرند.طبق گزارش کانال محلی 19 در شهر لی کانتی در ایالت کارولینای جنوبی، این موجود افسانهای مارمولکی پس از یک وقفه 23 ساله بازگشته و به همان رفتارهای قدیمی خود روی آورده است.شاهدان در جاده روستایی در شهرستان میگویند که آنها سر و صداهای عجیب و غریبی را در صبح روز 4 جولای شنیده و برای بررسی بیرون رفتهاند.در این زمان بود که آنها متوجه شدند سپر جلوی ماشینهایشان جویده شده و اثر چنگالهایی نیز روی آن دیده میشد. پلیسها این داستان را قبلا هم شنیدهاند.
کلانتر سابق شهر لیستون تروزدِیل توضیح داد: «این اتفاقات از سال 1988 شروع شده است. آن زمان با ما تماس گرفته شد که برویم و به صدماتی که به یک ماشین وارد شده است، نگاهی بیندازیم. هنگامی که ما برای دیدن ماشین خراب شده میرفتیم، من تا آنزمان چیزی شبیه آن ندیده بودم.»سپس گزارشاتی از مخلوقی سوسمارگونه در منطقه به دست رسید. گزارشات نشان میداد که این جاندار وحشتناک دارای قدی 2 متر و 10 سانتیمتری، چشمان قرمز رنگ و سه انگشت پنجهمانند در هر دست بود. با اشتهای فراوان برای خوردن کروم! درست مثل قدیمها.بنابراین شکار مرد مارمولکی شروع شده!
عمارت وینچستر (Winchester Mystery House) ساختمانی تاریخی در کالیفرنیا است.
در سن خوزه آمریکا، عمارتی ویکتوریائی وجود دارد که تمام شهرتش را مدیون چیزهای عجیب وغریبی است که در معماری آن وجود دارد. این عمارت که در طی ۳۸ سال (۱۹۲۲ تا ۱۸۸۴) توسط بیوه ثروتمند آقای وینچستر رایفل ساخته شده، حاوی نکات بسیار جالب و آموزندهای از چیزی است که بایدآن را « عدم معماری » بنامیم. خانم سارا وینچستر که ظاهراً یک آدم خرافاتی بوده، از طریق فالگیرها و پیش گوهائی که در اطرافش جمع شده بودند، به این اعتقاد عجیب رسیده بود که زندگی و مرگ وی بستگی به ادامه کارهای ساختمانی دارد که در خانه اش انجام میشود! به عبارت دیگر، وی تصور میکرد در صورت قطع شدن عملیات ساختمانی زندگی او نیز به پایان خواهد رسید (آیا این دقیقاً تصوری نیست که اغلب مدیران ما نیز بنوعی دچارش هستند!).
صرفنظر از انگیزههای خرافاتیِ فعالیتهای ساختمانی که ۳۸ سال از عمر خانم وینچستر و بسیاری از صنعت گران را به خود اختصاص داد، حاصل کارهای ایشان عمارتی است عجیب و باورنکردنی که امروزه یک محل توریستی به حساب میآید. این عمارت ۱۶۰ اطاقه برخلاف سایر خانههای هم عصر خود دارای سیستمهای مدرن گرمائی (کانالهای بخار و هوای گرم) چراغهای گازی که با فشار یک دگمه روشن میشوند، سه عدد آسانسور فعال، و ۴۷ عدد بخاری است.
جدای از مواردی چون سقفهای گردان، کف پوشهای میناکاری شده، چلچراغهای نقره و طلا، و پنجرههای شیشهای مشبک که هر کدام نشان دهنده خلاقیتهای هنری فراوانی است، جای جای خانه شامل عجایب زیادی چون درها و پنجره هائی که رو به دیوار باز میشوند، راه پله هائی که به هیچ جاختم نمیشوند، و تعداد بیشماری بخاری، راه پله، در و پنجره اضافی، انواع سیستمهای گرمائی و غیرهاست.
آنچه که بررسی این عمارت را مهم میکند، تجسمی است که میتواند در رابطه با وضعیت فعلی بسیاری از سازمانها و سیستمهای اطلاعاتی و ارتباطی آنها در ماایجاد نماید. در واقع اگر زیرساختها و سازه بلوکهای سیستمهای اطلاعاتی اغلب سازمانها را با معادلهای ساختمانی آن جایگزین کنیم، دقیقاً به عمارتهائی نظیر وینچستر خواهیم رسید. عماراتی که هر چند ظاهری آراسته داشته و هزینه و زمان زیادی جهت ایجاد آنها صرف شدهاست، ولی چون بر اساس معماری معینی بنا نشدهاند، فاقد کاربری لازم بوده و در بهترین حالت به درد فعالیتهای توریستی و موزهها میخورند. در این مورد میتوان با دقت بیشتری به مشخصات این عمارت توجه کرد. با توجه به موارد فوق میتوان دید که نکات زیر در رابطه با این عمارت قابل توجه هستند:
• عدم وجود راهبرد: عمارت فوق در عین حالی که دارای اطاقهای بیشمار (به اندازه یک هتل)است، دارای سالنهای متعدد پذیرائی و رقص و غیره نیز هست که آن را از یک خانه مسکونی دور کرده و بیشتر به یک هتل شبیه کردهاست.
• عدم وجود نقشه فنی: در ساخت عمارت از هیچ نقشه فنی که نشان دهنده طراحی عمارت مورد نظر باشد استفاده نشدهاست. نقشههای موجود مربوط به بخشهای خاصی از عمارت است.
• عدم توجه به نیازمندیهای واقعی: در انتخاب و ساخت بخشهای مختلف عمارت اعم از درها، پنجرهها، سقف، کف پوش و غیره به نیازمندیهای واقعی توجه نشده و صرفاً به خاطر اینکه فعالیتهای ساختمانی متوقف نشده و یا بدلایلی تجملاتی اقدام به انجام آنها شدهاست.
• زمان غیرمعقول: ۳۸ سال برای ساخت عمارت صرف شدهاست.
• هزینه غیرمعقول: ۵٬۵ میلیون دلار صرف ساخت این عمارت شدهاست.
• حضور نسلهای مختلفی از سبکها و سیستمها: در این عمارت شاهد انواع سیستمهای گرمائی(سه نوع بخاری معمولی، سیستم بخار، و سیستم هوای گرم ) هستیم. علاوه بر آن عمارت فوق که تنها دارای دو طبقهاست، دارای سه آسانسور مستقل است که راه اندازی آن بیشتر حالت تجملی و پرستیژ داشتهاست تا یک نیاز واقعی.
• غیرقابل توسعه: توسعه عمارت فوق بدون تخریب بسیاری از قسمتهای اصلی آن مقدور نیست.
• بسیار پیچیده: تعدد راهروها، درها، پنجرهها، راه پلهها و اطاقها وضعیتی را بوجود آورد است که براحتی در آن گم میشوید. در واقع به همین دلیل این خانه از مدتها پیش به خانه ارواح جنگهای داخلی آمریکا معروف بودهاست.
نوشتن غیر ارادی (دست نویسی اتوماتیک , کتابت):
نوشتن غیر ارادی نوعی از نوشتن است که فرد در حالتی ناهشیارانه یا نیمه هشیارانه اقدارم به آن میکند. این پدیده خارق العاده که در قرن نوزدهم از سوی برگزار کنندگان حلسات ارتباط با ارواح (احضار ارواح) مورد استفاده قرار می گرفت , بعدها مورد توجه و استفاده محققان فراروانشناسی واقع شد. در این فرایند , یک مدیوم بعد از ورود به یک وضعیت شبه خلسه , قلمی را در دست میگیرد و سپس به آرامی و به صورت غیر ارادی , عمل نوشتن بر روی کاغذ آغاز میشود. پیام های نوشته شده به سیک بیانی فرد انتقال دهنده پیام , آشکار می گردد. متیو مانینگ پیام هایی را به زبان های گوناگون از جمله فرانسوی , آلمانی , ایتالیایی , یونانی , لاتینی , روسی , عربی و بعضا قرون وسطایی از طریق نوشتن غیر ارادی , دریافت می کرد و انتقال میداد. بسیاری از این پیام ها فاقد انسجام و معنا بودند اما بعضی از آنها معانی خاصی را در بر داشتند. مانینگ بعدها به سوی نقاشی غیرارادی تمایل یافت. او در این فرایند تصاویری به سبک کاری نقاشان مشهور همچون پیکاسو داوینچی و ماتیس بر روی کاغذ و به صورت غیر ارادی , رسم می کرد.
تغییر چهره ای (حلولی , خلسه ای):
مدیوم تغیر چهره ای یا حلولی , هوشیاری و خودآگاهی اش را کامل یا نیمه کامل در حین ارتباط با ارواح از دست میدهد و از آنچه که در اطراف او در حال وقوع است , عملا نا آگاه باقی می ماند. غالبا در هنگام وقوع چنین حالتی بدن واسطه از سوی یک روح اشغال و کنترل میشود تا روح از این طریق بتواند حرف یا پیام خود را به زندگان منتقل کند. با این وجود ((خلسه )) قلمروی انحصاری واسطه ها نیست. کلمه خلسه اشاره به وضعیتی از درون متمرکز دارد که طی آن فرد گرچه خواب نیست اما اگاهی اندکی نسبت به وقایع اطراف خود ویک واکنش حداقلی را به محرک های بیرونی از خود نشان میدهد . گفته میشود بدن فردی که روح بیرونی در آن حلول کرده , معلق میان مرگ و زندگی است. در چنین وضعیتی ذهن فرد قادر است محدوده ها و حیطه های بالاتری را کشف کند.
تخته های حروف ارتباط با ارواح:
تخته حروف احضار ارواح از قدیم الایام تا کنون توسط هزاران هزار نفر از مشتاقان برقراری ارتباط با ارواح مورد استفاده قرار گرفته . کارکرد این وسیله شباهت بسیاری به شیوه نوشتن غیر ارادی دارد. کارشناسان هشدار داده اند که از این تخته نباید به عنوان یک وسیله بازی و تفنن استفاده کرد زیرا این شکل از برقراری ارتباط با دنیای ارواح می تواند فوق العاده خطرناک باشد.
تخته حروف احضار ارواح چیست؟
تخته حروف احضار ارواح یا quija به سادگی از یک تخته چوب فشرده که برای عموم افراد قابل دسترسی است., ساخته شده است. کلمه quija از دو واژه qui و ja ترکیب یافته که به ترتیب در زبان های فرانسوی و آلمانی معنای ((بله )) را میدهند.باید توجه داشت که خود تخته به تنهایی خطرناک نیست بلکه عمل برقراری ارتباط با ارواح از طریق این وسیله خطرناک است. شماره ها , حروف الفبا و کلمات ((بله )) و ((خیر )) در یک نظم دایره ای بر روی این تخته قرار داده شده اند. در مرکز تخته یک وسیله مخصوص به نام پلانشت که معمولا به جای آن یک استکان یا لیوان شیشه ای به صورت وارونه استفاده میشود وجود دارد. هرکدام از شرکت کنندگان در جسله ارتباط با ارواح که دور میز جای گرفته اند , یک انگشت خود را بر روی ظرف شیشه ای می گذارند و سپس شروع به طرح پرسش هایی از روح مورد نظر میکنند. سپس با به حرکت افتادن ظرف شیشه ای و قرار گرفتن آن در برابر هر حرف یا عدد , روح به پرسش پاسخ میدهد و البته همینجا باید گفت که افراد دور میز به سبب نزدیکی شان با ظرف شیشه ای خیلی راحت میتوانند سبب حرکت آن بشوند. دیل کاژمارک می گوید اغلب ارواحی که از طریق تخته مذکور با زندگان ارتباط برقرار می کنند , که ارواحی هستند که در یک سطح پایین تر قرار دارند و معمولا بسیار سرگردان و پریشان هستند و به احتمال زیاد بر اثر یک حادثه یا قتل خشن کشته شده اند و دقیقا به همین سبب ارتباط برقرار ساختن با این ارواح از طریقه تخته حروف احضار ارواح می تواند بسیار خطرناک باشد.
یک بازی خطرناک!!
گزارشی وجود دارد درباره دو زوج آمریکایی که در پی بازی با تخته احضار روح مسایل عجیب و ترسناکی برای آنها به وقوع پیوست . مالکان قبلی تخته , آن را پشت سرخود به جای گذاشته بودند. اتفاقات ناخوشآیند بسیاری در آن خانه بوقوع پیوسته بود اما این اتفاقات زمانی شدت گرفت که این دو زوج شروع به بازی با تخته احضار روح کردند. نهایتا اتفاقات ترسناک در خانه به حدی شدید شد که این 4 نفر خانه را ترک کردنه و به منزل یکی از اقوام خود پناه بردند. این ماجرا بعدا توسط یک موسسه تحقیقاتی معتبر مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که این خانه توسط ارواح خبیث تسخیر شده بود.
جلسات ارتباط با ارواح:
جلسه ارتباط با ارواح نشستی است که با هدف دریافت پیام هایی از دنیای ارواح و یا احضار ارواح برگزار می شود. معمولا در یک جلسه ارتباط با ارواح , یک واسطه (مدیوم) حضور دارد, هرچند که در بسیاری از موارد جلسات مذکور از سور افراد بیکار و شیاد با هدف خالی کردن جیب مردم نیز برگزار شده است.
نخستین جلسه ارتباط با ارواح:
نخستین مورد ثبت شده از برپایی یک جلسه احضار روح , به سال 1659 میلادی تعلق دارد . برگزاری این نوع جلسات طی قرن های 17 و 18 میلادی رونق چندانی نداشت و یا حد اقل مدارک موثقی در این خصوص وجود ندارد . اما این پدیده در دهه 1880 به لطف شهرت جهان گیر خواهران فوکس رونق بسیاری پیدا کرد. از این تاریخ به بعد جلسات تماس با ارواح در گوشه و کنار جهان منظما برگزار شده و از محبوبیت بسیاری برخوردار شده است. در یک جلسه ارتباط با ارواح قواعد و مقرراتی وجود دارد که می بایست حتما رعایت شود. این مقررات عبارت است از : پذیرفتن و اجازه دادن به چند آدم غریبه به داخل جلسه و اطمینان یافتن از اینکه افراد مذکور بیش از دو ساعت در جلسه باقی نمی مانند , مرتب ساختن صندلی های دور میز با توجه به اینکه تعداد صندلی ها از 8 عدد تجاوز نکند , اجتناب از لمس کردن فرد واسطه , و شروع با دعای پروردگار با هدف جلوگیری از وقوع فعالیت های ارواحی ناخواسته و خشن.
چه اتفاقی می افتد؟
نخستین نشانه از فعالیت های منتسب به ارواح می تواند در شکل هجوم ناگهانی هوای سرد تجربه شدو. اگر مدیوم از نوی خلسه ای یا حلولی باشد احتمالا از شیوه نوشتن غیر ارادی برای برقراری ارتباط با ارواح استفاده می کند. کارشناسان توصیه می کنند که این نوع جلسات بدون وجود فرد واسطه تشکیل نشود زیرا مدیوم قادر به تشخیص خطر و تهدید از جانب ارواح هست و می تواند بلافاصله رابطه را قطع کند. جلسات احضار روح اشکال غیر کنترل شده ارتباط با ارواح به شمار میرود و به همین سبب بالقوه خطرناک است.
تسخیر روحی به خودیخود، پدیدهای شوم و خطرناک نیست. آنچه این تجربه را خوب یا بد میکند نوع و ویژگیهای روح مسلط است. اگر آن، شیطانی و پلید و دارای هواهای نفسانی باشد، خلق و خوی میزبان رو به انحطاط میرود و اگر روح میهمان متعالی و پاک باشد، صفات خوب و متعالی در فرد تسخیر شده، ظهور خواهد کرد. تجربه تسخیر توسط ارواح متعالی آنچنان مورد توجه بسیاری از صوفیان و سالکان در دورانهای مختلف قرار گرفته است که برخی از مکاتب و جریانهای باطنی تنها یا یکی از راههای وصول به معبود را، تسخیر موقت یا دائمی توسط نیروهای الهی دانستهاند.
تسلط نیروهای الهی به انسان گاه به عنوان نازل شدن و حلول روحالقدس تعبیر شده است. در کتاب مقدس برای تسخیر شدن توسط روحالقدس تعابیری چون «روح بر او قرار گرفت»، «بر او نازل شد» یا «از آن پر شد»، به کار رفته است. فارغ از اینکه نازل شدن روحالقدس دقیقاً به معنای تسخیر شدن و طبق مکانیزم آن صورت میگیرد یا خیر، در یک مورد مشترک هستند، « ایجاد تغییراتی موقت یا پایدار بر اثر ارتباط میان دو روح، روحالقدس و روح انسان».
در برخی از محافل معنوی که به طور جدیتری خواستار نزول روحالقدس هستند، پدیدههای عجیبی اتفاق میافتد. فارغ از آنکه روحی که در آن مجلس نزول میکند، روحالقدس است یا روحی دیگر، در این محافل پدیدههایی به وقوع میپیوندد که حالتی از تأثیر عمیق ارواح بر انسان است. «ویلیام سارجنت» در کتاب خود روحهای تسخیر شده، نقل میکند: «در محفل یک گروه مذهبی که قصد برخوردار شدن از روحالقدس را داشتند چند صندوق بود که درون آنها خطرناکترین مارها و افعیهای سمی قرار داشتند. اعضای گروه شدیداً از نزدیک شدن به این صندوقها هراس داشتند، مگر در لحظاتی که به گفته خودشان شواهد نزول روحالقدس به مجلس و تصرف کالبد افراد توسط او مشاهده میشد. زیرا در این لحظات روح مقدس افراد را از خطر حفظ میکرد. پس از دیدن شواهدی بر نزول روح مقدس، اعضای گروه، مارها و افعیها را بر روی دستان خود قرار میدادند، بدون آنکه آسیبی به آنها برسد.»
اما آنچه اغلب در عمل اتفاق میافتد، تسخیر شدن توسط ارواح شیطانی است، نه ارواح متعالی. عواملی که موجب جذب ارواح متعالی میشود و نیز قوانینی که بر ارتباطات ارواح متعالی حاکم است، حوزه ارتباط آنها را گاهی محدودتر از ارواح شیطانی میکند. ارواح متعالی کاملاً بر طبق توافق و رضایت فرد میآیند اما ارواح شیطانی از کوچکترین منافذ برای نفوذ به درون حوزه ادراکی و انرژیایی انسان و فشار آوردن و در نهایت غلبه بر روح فرد استفاده میکنند. این منافذ ممکن است در اثر برخی گناهان ایجاد شده باشد. افرد به طور غیرارادی حرفهای کفرآمیز میزد، از حملههای موجوداتی ترسناک به بدنش و ... میگفت. این حالتش پس از مدتی غیبت ناگهانی او از خانه و خیانت او به همسرش آغاز شده بود. از مهمترین عواملی که منافذی را در حوزه ادراکی و انرژیایی انسان باز میکند و دری مطمئن برای ورود ارواح شیطانی است، اهانت، ضدیت و مخالفت با روح خداوند است. این قبیل اعمال حمایت روح خداوند را از فرد برمیدارد و او را در معرض هجوم ارواح شیطانی قرار میدهد. از دیگر عللی که باعث وقوع تسخیر روحی میگردد، حضور افراد در میان جمعها و مجالس احضار ارواح است. به علت سوءنیت حاضرین در جلسه، حضور ارواح ناپاک در آن جلسات زیاد است و به علت حالت پذیرش بالای حاضرین در آن شرایط، هجوم آنها به کالبد و حیطه ذهنی و روحی حاضرین بیش از مواقع دیگر میگردد.
اعتقاد به تسخیر موقت یا دائم توسط ارواح شیطانی در بسیاری از نقاط دنیا ریشههای کهنی دارد. اخبار بسیاری از چنین تسخیرهایی توسط ارواح ناپاک وجود دارد. محققین علوم روحی معتقدند که تسخیر روحی تنها با توافق میان دو روح انجام میشود. این توافق ممکن است در حالت هشیاری و یا ناهشیاری انجام شده باشد که حاصل هم قصدی و شباهتهای میان دو روح است. انسان از طریق اعمال و رفتارش پذیرش خود را برای دستهای از ارواح اعلام میکند و این برای ارواح هم قصد، چراغ سبزی است.
پدیده تسخیر روحی برخلاف برخی از پدیدههای مافوقطبیعی مانند خروج از بدن آگاهانه، انتقال اراده، شفا دادن، الزاماً احتیاج به قدرت باطنی ندارد. البته انسانهایی هستند که با اراده، کالبد خود را در اختیار ارواح قرار میدهند و اعمال عجیبی از این طریق انجام میدهند. اما تجربیاتی وجود دارد که در آنها پدیده تسخیر برای افراد معمولی (از لحاظ دارا بودن قدرتهای باطنی) یا کسانی که برای آن قصدی نداشتهاند، اتفاق افتاده است. در این افراد یک ویژگی یا خصوصیت وجود داشته است: «پذیرش بالا برای یک طیف از ارواح که این پذیرش در افکار و اعمال آنها دیده میشود و از نگاه ارواح نیز نادیده نخواهد ماند».
میان ارواح، ارتباطاتی با اشکال و دلایل گوناگون و شدت و صفتهای متفاوتی وجود دارد. گاهی این ارتباطات نامحسوساند اما آثار ملموسی بر جای میگذارند، مانند اغلب پاداشها یا مجازاتهایی که از جانب فرشتگان به انسان میرسد. گاهی ارواح درحالتی که تجسد یافتهاند از دنیای مردگان باز میگردند و با انسانی زنده به گفتگو میپردازند. گاهی نیز ارتباط میان دو روح تنها در یک ارتباط ذهنی یکطرفه باقی میماند برای مثال چه بسا روح یکی از عزیزان ما قصد رساندن مطلبی به ما داشته باشد اما ما قادر به درک آن نباشیم. در اینصورت ممکن است روح مجبور شود برای رساندن پیغامش به رؤیای فردی دیگر برود و پیغامی به ما بدهد. اما از پدیدههایی که در طی آن دو روح به شدت بههم نزدیک میشوند و ممکن است هر دو حضور یکدیگر را حس کنند، با هم حرف بزنند، حتی روحی کالبدش را در اختیار روح دیگر قرار دهد، تسخیر روحی است، که در طی آن روحی مسخر و فرمانبردار روحی دیگر میگردد. این پدیده در صورتی که روح مسلط، روحی پلید و شیطانی باشد از ترسناکترین و خطرناکترین نوع از انواع ارتباطات روحی است. بهطورکلی در تسخیر روحی، روح مسلط هر چه بگوید و بخواهد روح و کالبد میزبان اطاعت خواهد کرد و حتی ممکن است وادار شود که کالبد خود را ترک کرده و به روح مسلط واگذار کند.
تسخیر روحی از جهت اندازه تسخیر، مدت تسخیر و روح تسخیر کننده، انواعی گوناگون دارد. در ضعیفترین نوع تسخیر روحی ارتباط میان دو روح در سطح تسخیر افکار روح میزبان است و در بالاترین سطح، روح مسلط وارد کالبد جسمیِ روح میزبان میشود.
ارتباط در سطح افکار به این معنی است که روح تسخیرکننده، افکار و خواستههایش را به میزبانش القا میکند و مسیر ذهنیات و تفکرات او را به دلخواه خود و در حد توانش و به اندازهای که روح میزبان بهآن اجازه میدهد دگرگون میکند. در این حالت میزبان گاه تصور میکند آن ذهنیات، امیال و مقاصد خودش است و گاهی متوجه فشاری خارجی و افکارش میگردد. اما قادر به سرپیچی از آن نیست یا اصلاً میلی به سرپیچی ندارد.
سطح دیگر تسخیر روحی «مس» روحی است. در مس روحی، بین دو روح لمس و تماس ایجاد میشود و بخشهایی و یا کل کالبد یک روح، روحی دیگر را لمس میکند. در این سطح روح مسلط، قدرت بیشتری در وادار ساختن فرد میزبان بر انجام کار دارد. در حقیقت او خودش از طریق کالبد جسمی میزبان عمل میکند و در این زمان گویی میزبان بهطور جزئی یا کلی منفعل میگردد. یکی از معانی مس (روحی) دیوانگی است. در صورتیکه روح مسلط، روحی شیطانی باشد، یکی از آثار آن لمس، جنون و دیوانگی است.
این جنون و دیوانگی اشکال گوناگونی دارد. اما آنچه آن را از دیوانگیهایی که ناشی از لمس ارواح نیست، جدا میکند، ضدیت یافتن فرد با خداوند در حین دیوانگی است. چه بسا کسانی باشند که به تشخیص متخصصین (اعصاب و روان)، بیمار روانی و دیوانه باشند اما هیچ کلام کفرآمیز یا رفتاری برضد خداوند از آنها دیده نشود، این جنونها ممکن است دلایلی دیگری چون شوک شدید داشته باشد. در نمونهای مردی به تشخیص یک پروفسور و محقق در زمینه تسخیر روحی بهوسیله ارواح شیطانی، توسط روحی تسخیر شده بود. او در حین حالات دیوانگیاش حرفهای اهانتآمیز و کفرآلود میزد و در هنگامیکه ارواح شیطانی رهایش میکردند، به گریه میافتاد و عنوان میکرد که او تقصیری ندارد و قصدی به گفتن آن حرفها نداشته است. در این نوع دیوانگی، شخص نسبت به علائم و نمادهای مقدس واکنشهای شدید و منفی دارد و حتی میترسد و تمسخر و اهانت به اسامی و نامهای مقدس و جریانهای الهی از نشانههای شاخص رفتاری اوست.
از آنجا که تسخیر روحی توسط روحی پلید میتواند موجب انواع بیماریها شود، تمرکز برخی از روشهای درمانی نامتعارف بر بیرون راندن این نوع ارواح از بدن میزبان است.
میان دو سطح تسخیر روحی تسلط برافکار و لمس میان روح که به استحواذ روحی و مس روحی معروف است، تفاوتهایی وجود دارد. این تفاوتها از بُعد انرژیایی بهاین شکل است که روح میهمان (تسخیرکننده) با کمک امواج روانی ـ ذهنیاش، برروی هاله و ذهن میزبان اثر میگذارد و ممکن است باعث گردد که میزبان تصویری را ببیند که او میخواهد و صدایی را بشنود که او خواسته است، در این حالت گویی روح میهمان در کنار میزبان ایستاده و همچون عملی که در هیپنوتیزم انجام میشود، افکار و خواستههای خود را به ذهن او القا میکند. این نوع تسخیر کامل نیست.
در مس روحی، هالههای دو روح درهم تداخل میکنند. در تداخل نه فقط ذهن بلکه تمام جسم و روان میزبان را تحت اختیار قرار میگیرد. تداخل میتواند موقت یا دائم، زاویهای و یا کلی باشد.
در تداخل موقت، روح برای مدت کوتاهی، حتی چند دقیقه تسخیر میشود. در زاویهای ممکن است یک دست یا تنها گلوی میزبان تسخیر شده باشد. نمونه تسخیر زاویهای مدیومهای نویسا (مدیومهایی که قلم بدست میگیرند و روح با حرکت دادن دست آنها، مینویسد) و مدیومهای صوت مباشر (مدیومهایی که اغلب در حالت بیهوشی، ارواح از طریق گلو و تارهای صوتی، آنها صحبت میکند) هستند. در میان مدیومهای نویسا، مدیوم قدرتی برای حرکت دادن یا توقف دستش حتی با کمک چند نفر هم ندارد.
در بالاترین سطح تسخیر روحی، روح میزبان از کالبد خارج میشود و روح مسلط بهدرون کالبد جسمانی او داخل میشود، این تسخیر کامل است. هیچ نوع سرپیچی از طرف میزبان وجود نخواهد داشت. و تماماً فرد دیگری در کالبد میزبان ظهور خواهد یافت. زمان تسخیر به توافق دو روح انجام میگیرد و تا زمانی است که روح مسلط، خواستههایش را به انجام برساند. برخی میگویند: «گروهی که بیش از دیگران نسبت به تسخیر کالبد آسیب پذیرند، کودکانی هستند موسوم به کودکان نور، اینها کودکانیاند که به علل گوناگون مرگ تقریبی را تجربه کردهاند و طی خروج موقت روح از بدنشان، روحی دیگر کالبد آنها را اشغال کرده است. البته این موضوعی قطعی و همیشگی نیست. زیرا در طی زندگی و مرگ، ارواحی از کالبد و روح انسان محافظت میکنند و این موارد تنها هنگامی اتفاق میافتد که توافقی میان روح کودک و روح مسلط باشد و این توافق در هنگام مرگ تقریبی کودک، عملیمیشود».
تجربیات تسخیر روحی نشان میدهد که بسیاری از نمونهها در میان افراد بزرگسال بوده است و نه کودکان و این نشاندهنده آن است که این امکان وجود دارد هر کس از زن و مرد، و کودک و بزرگسال در معرض چنین تجربهای قرار بگیرد و این پدیده مختص سن و جنسیت خاصی نیست.
انـواع جـن
الف) پری:
این نام یک لغب پهلوی و به معنای موجود ماورایی است که به شکل زنی بسیار زیبا نمایان می شود .در این گونه که امکان ازدواج با انسان نیز مطرح شده است ،از دیر باز در ادبیات ما نقش مهمی داشته است. اکثر این موجودات شبیه به زنان زیبا رو و فوق العاده جذاب ظاهر می شوند.
ب) دیو:
این عنوان به تیره ای تنومند ،بد چهره و بدکار اجنه اطلاق می شود در تاویر باستانی نیز می توان نقشی از دیوان یافت.
ج) زار:
در جنوب ایران معتقد ند که این تیره از جن در بادهای وزان صحرا وجود دارند و موجوداتی بسیار خبیث و ناپاکند و اگر کسی آنها را حتی ناخواسته مورد آزار و اذیت قرار بدهد ،روح و روان وی توسط ایشان تسخیر شده و دیوانه می گردد. برای درمان این جن زدگی از یک جن گیر یاری می گیرند و با برپایی رقص و آوازی ویژه ،زار را به خروج از جسم بیمار ترغیب می کنند و در صورت شکست در درمان ،بیمار را در بیابان رها می کنند تا او را به شکلی با زار کنار بیابد .
د)آل:
زنی بد هیبت و خبیثات که زنان تازه زا و باردار را مورد آزار و اذیت قرار می دهد و نوزاد او را می رباید.این مورد علاوه بر آن که می تواند توجیهی خرافی برای مرگ و میر زایمان باشد ،ممکن است به ربودن نوزاد آدمی توسط اجنه نیز اشاره داشته باشد.
ه) بختک:
گقته می شود که این تیره ی جن هنگام بیدار شدن از خواب و وقتی که فرد نیمه هوشیار است ،بر روی او افتاده و توان هر گونه حرکتی ،حتی فریاد زدن را از او می گیرد .شاید این مورد،ارتباطی با توانایی اجنه در مصادره ی انرژی درونی انسانی داشته باشد.
و) همزاد:
اعتقاد بر آن است که همزمان با تولد هر انسان ،در دنیای اجنه نیز جنی متولد می شود که سرنوشت این دو ،به نوعی با هم ارتباط می یابند، گفته می شود که این همزاد به اشکال مختلف سعی می کنند که در کنار جفت خود بماند و در این راه حتی از این که به صورت حیوان خانگی مانند سگ، گربه ، کبوتر، و...در بیاید نیز پروا ندارد،بارها دیده شده است که با تولد نوزادی ،یک کبوتر یا حتی مار کوچک بی مقدمه وارد خانه شده است و با آزردن یا راندن آن از خانه وضع کودک نیز ناخوش و دگرگون شده است.
ز) گورزاد:
این تیره ،انسان گونه ها کوچک و ریز هستند که در درون زمین خانه دارند و علیرغم جثه کوچکی که دارند قیافه ای شبیه ما دارند ،که به آنها آدم کوچلو نیز می گویند .هر از گاهی گزارشهایی از مشاهده ی آنها از گوشه و کنار می رسد .چنان که در سال 1382 در پی عملیات حفاری در کرج (شهرستان تابع تهران –موسسه ی رازی حصارک کرج) بیل مکانیکی ناخواسته کاشانه ای آدم کوچلو را در اعماق زمین در هم کوبید و آدم کوچلو ها از ترس به هر سو روان شدند .چنین اتفاقاتی در دیگر کشورها نیز مشاهده شده است اما هر بار ار سوی مسئولین تکذیب شده است.در دسامبر 1920 مجله ی استراند گزارشی منتشر کرد که دیگر قابل تکذیب نبود چرا این دفعه از آدم کوچولوها عکس گرفته شده بود .وقتی این عکسها ی باور نکردنی چاپ شد بسیاری آن را ساختگی دانستند ولی نویسنده نامدار انگلیسی (دویل) نگاتیو این عکسها را به برجسته ترین کارشناسان عکاسی تحویل داد و ایشان اعلام کردند که هیچ گونه دستکاری بر روی نگاتیوها انجام مگرفته است.جالب اینجاست که این آدم کوچولوها در حال حرکت بودند ،دو دختر جوانی که این عکس را گرفته اند گفته اند که این آدم کوچولوها در شیار تخته سنگها سکونت داشتند ،بررسی ها نتوانست حقیقت این عکسها را خدشه دار کند.
جمعه نهم فروردین 1392 | 20:55 | nafiseh | |
نکاتی درباره ی جن
1) جنیّان غذا می خورند استخوان و ضایعات، غذا ی جنیّان است و ممکن است خوردنیها و آشامیدنیهای دیگر هم استفاده نمایند،ازدواج هم دارند و به صورت خانوادگی زندگی میکنند و جا و مکان برایشان مطرح نیست ،نر و ماده دارند ،جفت گیری می کنند و مدت بارداری کمتر از انسان دارند و معمولاً از هر شکم بیشتر از یک بچه متولد نمی شود.
2) وضع حمل آنها آسا نتر از بشر است رشد بچه ها سریعتر و بلوغ هم دارند و ولد شان مثل انسان زیاد نیست طول عمرشان بیشتر از آدمی است مرگ دارند ،جسمشان فنا می شود و ا حتیاج به قبر ستان ندارند.
3) سرما و گرما و درد ندارند امّا لذّت و خوشی و ناخوشی دارند،الفت خانوادگی و خارجی با هم دارند ،کار و شغل ندارند.
4) اکثر حیوانات و جانوران آنها را می بینند و برایشان عا دی است از این رو به آنها حمله نمی کنند و می توانند خود را به صورت انسان و غیر انسان در آورند ،آنها پدیده های بسیار لطیفی هستند و توان انبساط و انقباض خویش را دارند و در حالت عادی در حال انبساطند لذا دیده نمی شوند ولی اگر منقبض شوند می توان آنها را دید از آنها می شود عکس گرفت به شرطی که این کار راضی باشند.
5) جنیان می توانند از در و پنجره بسته عبور کنند هر جا هوا بتواند عبور کند جن ها هم می توانند عبور کنند آنها مثل امواج رادیو می توانند از شکاف درهای بسته و از هر منفذی بگذرند.
6) به علت نداشتن عنصر خاکی قوه ی طی الارض دارند و در آن واحد می توانند از یک طرف زمین به طرف دیگر بروند چون همیشه با ما در ارتباط و تماس هستند به همه زبانهای ما آشنایی دارند معایبی دارند بدتر از بشر ولی معایبی که انسان دارد آنها ندارند روزی که خداوند انسان را خلق کرد فاصله ای بین جنیان وبشر قرار داد که جنیان بدون اذن خدا اجازه ی نزدیک شدن و آسیب رساندن به آدمیان را ندارند و اصولاً اعمال زشت انسان سبب صدمه به خود آنها می شود و جنیان از طرف خداوند اجازه
واذن اذیت کردن می یابند.
7) هوششان بسیار زیاد است و می توانند افکار را بخوانند ولی آینده و گذشته انسان را نمی دانند و قوه خلاقه ندارند و هر چه ذاتی و همان است که در خلقشان گذاشته شده است . تا به حال چیزی اختراع نکرده اند.
با کمک هیپنوتیزم لکنت زبان فراموش می شود
حدود ۵ درصد از افراد جامعه در دورانی از زندگی خود به درجات ضعیف یا شدید لکنت زبان دچار می شوند. طیف گسترده ای از روش های درمان دارویی و غیر دارویی از جمله هیپنوتیزم درمانی در معالجه نسبی یا کامل این بیماری موثر است. درمان بایستی هر چه زودتر صورت بگیرد، پیش از این که لکنت زبان به یک عادت تبدیل شود و یا در بیمار ” حالت شرطی“ ایجاد کند. لکنت زبان به ارتباطات انسانی و موفقیت تحصیلی، اجتماعی و عاطفی فرد لطمات شدیدی زده و موجب شرمندگی، گوشه گیری و عقب ماندگی شخص می شود.
● میزان شیوع لکنت زبان
حدود ۵ درصد از نوزادان در کودکی یا نوجوانی ممکن است به درجات متفاوتی از لکنت زبان مستمر یا گذرا دچار شوند. شیوع این بیماری در پسرها سه برابر و در برخی از منابع ۹ برابر شایع تر از دختران است. لکنت زبان که در طی آن در غیاب هر گونه ضایعه جسمی و ساختاری برخی از سیلاب ها و اصوات تکرار شده و یا کشیده و طولانی می شوند در اکثریت عظیمی از موارد قابل درمان است.
● علل پیدایش لکنت زبان
لکنت زبان نوعی اختلال در رشد و تکامل تکلم است که علت واقعی آن هنوز به خوبی روشن نشده و به نظر می آید این اختلال تکلمی به ۴ صورت متفاوت می تواند پدید آید:
▪ مرحله اول در دوره پیش از سنین دبستانی است. در بسیاری از موارد والدین اصرار دارند یک واقعه ترسناک را به عنوان عامل ایجاد این بیماری معرفی کنند. این شکل از بیماری در بیشتر موارد به خودی خود بر طرف می شود.
▪ مرحله دوم در اولین سال دبستان پدید می آید و به تدریج با مزمن شدن به سال های بعدی عمر کشیده می شود. کم کم کودک نسبت به این اختلال آگاهی پیدا کرده و از وجود آن رنج می برد.
▪ مرحله سوم معمولا پس از ۸ سالگی پدید آمده و بدون درمان می تواند تا سنین بزرگسالی ادامه پیدا کند. در این شکل از بیماری کودک زمانی که با خودش، عروسکش و یا دوستان نزدیکش صحبت می کند، لکنت زبان ندارد، ولی در شرایط خاصی مانند صحبت کردن در کلاس، مکالمه با افراد غریبه به ویژه افراد مهم و پر هیبت و یا در زمان خرید یا تلفن کردن دچار لکنت زبان می شود.
▪ مرحله چهارم در سال های آخر نوجوانی پدید می آید. در کودکان و نوجوانان مبتلا به لکنت زبان دو عارضه رفتاری زیر به ویژه در مقایسه با دیگران به چشم می خورد: احساس خود کم بینی یا حقارت. هر چند ممکن است این نشانه عارضه بیماری بوده باشد، ولی پیدایش این احساس در این سن عامل بسیار مهمی در ایجاد انواع عقب ماندگی و عدم موفقیت است. وجود اضطراب و بی قراری در شرایط اجتماعی و زود رنجی شدید.
● درمان لکنت زبان
لکنت زبان از بیماری هایی است که در پرتو شناخت درست بیماری توسط والدین و اراده آنها در شروع و ادامه درمان در بیشتر موارد به طور کامل یا نسبی درمان می شود . البته روش های درمانی بسیار متعدد و متنوعی برای آنها ارائه شده که به نظر می آید در بین طیف گسترده انواع روان درمانی ها، هیپنوتیزم درمانی دارای امتیازات زیر باشد:
۱) در متن پیدایش و جریان خلسه هیپنوتیزمی، آرامش و درمان اضطراب و بی قراری وجود دارد، در حالی که انواع روان درمانی های دیگر خود می توانند اضطراب بر انگیز باشند.
۲) در تمام انواع هیپنوتیزم درمانی، به افزایش اعتماد به نفس توجه می شود که این دو نکته در درمان لکنت زبان بسیار مهم هستند.
۳) در جریان هیپنوتیزم درمانی بر خلاف راه های دیگر با عدم تاکید بر روش ها و تمرین های تکلمی شدید، بیمار تحت تاثیر فشار بیزار کننده ای قرار نمی گیرد.
۴) در شرایط خلسه هیپنوتیزمی – حتی در پایان جلسه اول – بیمار خیلی بهتر از شروع جلسه صحبت می کند. به این ترتیب ضبط نوار صوتی در این شرایط و باز پخش آن پس از پایان جلسه، تاثیرات بسیار زیادی بر روی روحیه بیمار و امید او به درمان می گذارد.
۵) پس از چند جلسه درمانی، می توان به بیمار ” خود هیپنوتیزم “ را آموزش داد تا او خود در اوقات فراغت بتواند به درمان خودش کمک کند.
۶) با کمک تکنیک تلقینات بعد از هیپنوتیزمی می توان در شرایط خلسه هیپنوتیزمی به بیمار تلقین کرد که او بعدها و در شرایط هشیاری هم احساس آرامش و اعتماد به نفس خود را حفظ کرده و خیلی آرام و سلیس صحبت خواهد کرد.
● نحوه انجام هیپنوتیزم درمانی برای درمان لکنت
در یک جلسه مقدماتی مشاوره، درمانگر ضمن آشنایی با بیمار، به او و اطرافیانش این مطالب را می گوید:
▪ هیپنوتیزم درمانی یک روش درمانی غیر دارویی و در متن پزشکی است و دارای اصالت علمی و قانونی است.
▪ هیپنوتیزم درمانی یک روش درمانی پر قدرت و مطلقا بدون عارضه است.
▪ در طی دوره درمان – حتی از ماه اول – به تدریج آثار بهبودی در نحوه تکلم بیمار پیدا می شود. روش های آرامش بخش یا ریلکس کننده در کنار تکنیک های افزایش دهنده اعتماد به نفس، از همان جلسه اول موجب پیشرفت در درمان می شود.
▪ در ماه اول هر هفته دو جلسه هیپنوتیزم درمانی برای بیمار صورت می گیرد و به بیمار برای ادامه درمان، خود هیپنوتیزم آموزش داده می شود. در چند ماه بعد بیمار فقط ماهی دوبار به پزشک مراجعه می کند و به تدریج با کمک نوار صوتی و خود هیپنوتیزم، بیمار ادامه درمان را به عهده می گیرد.
▪ هیپنوتیزم درمانی مانند انواع دیگر روان درمانی برای رسیدن به یک نتیجه کامل و مستمر، ممکن است به جلسات درمانی بیشتری نیاز داشته باشد.
ذهن در ورای ماده
ماده به شکل جاندار وغیر جاندار وجود دارد.مواد جاندار حاوی انرژی، جهت سازماندهی(انرژی حیاتی) هستند.دراین بین مغز ابزاری هست که به هماهنگ کردن چنین سازمانی،اختصاص دارد .اما جایگاه ذهن را نمی توان در بدن موجود زنده یا در لابلای فرایندهای شیمیایی و فیزیکی ساده در نظر گرفت.
تا چهل سال پیش تصور برآن بود که پیامهای فرستاده شده از مغز،به شکل جریان الکتریکی از رشته ی اعصاب عبور می کند.اما در دهه ی1970 میلادی مشخص شد که دوندگانی بسیار سریع با نام فرستنده های " نورونی " ،در طول رشته های عصبی مغز به سراسر بدن به حرکت در می آید.
با مطالعه ی بیشتر تعداد این فرستنده های نورونی افزایش یافتند.
به طوری هر یک با ساختار مولکولی متفاوت،سعی در ارسال پیام های متفاوت داشتند.بسیاری ازین فرستنده ها زنجیره هایی پیچیده از اسید امینه ها هستند که " پیتید " نام دارد.
اگر مقدار کمی از مایع نخاعی گربه ای را که در خواب است،برداریم و به یک گربه ی دیگر که بیدار است تزریق کنیم،گربه ی دوم نیز به خواب می رود.
اگربه شتری در حال چوب خوردن از صاحب است،دقت کنید،خواهید دید که شتر بی تفاوت به جویدن خار ادامه می دهد بی آنکه دردی احساس کند. با بررسی مغز شتر دریافته اند که یک مائه ی شیمیایی به مقدار زیاد در مغزش تولید می شود که اگر آن را به دیگر حیوانات تزریق کنند واکنش نیز به درد کم میشود.خواب ،بیداری ،عواطف و... همه بستگی به پیام رسانهای شیمیایی دارد که مغز تولید میکند.
تحمل درد در انسان نیز مانند شتر،بستگی به مواد بیو شیمیایی دارد که " اندروفین " و " انکفالین " نامیده می شود . اندروفین به معنای «مورفین داخلی» و انکفالین به معنای «درون مغزی» مواد دافع درد در بدن انسان است. بنابراین بدن ما قادر است درد را کنترل یا بکلی قطع کند. در مواقع خاص،عواطفات،احساسات شدید،ترس و... می توان بر درد غلبه کرد.
برای مثال مادری برای نجات فرزندش به خانه ای در حال سوختن میزند یا سرباز مجروحی که بدون احساس درد در راه وطنش همچنان می جنگد.
مواد ضد درد طبیعی،حدودا دویست بار قوی تر از داروهای ساخت بشر است، با این امتیاز که بر خلاف دارئهای مصنوعی ساخت بشر اعتیاد آور نیستند. " پلاسیبوها "یا همان " دارونماها " به ظاهر داروهایی مصنوعی هستند که پزشکان به عنوان دلخوشنک به بیماران می دهند تا از قوای بدنی بیماران بهره بگیرند. این دارونماها(که معمولا ترکیبی از شکر هستند) به تعدادی بیمار به عنوان مسکن های قوی،جهت کنترل درد تجویز می شوند.
بین 30 تا 60 درصد بیماران اظهار داشتند که با خوردن چنین قرص هایی درد آنها بکلی بر طرف شده است. نتیجه ای که از این آزمایش بر میآید،تنها تولید " اندورفین ها" توسط نیروی ذهن بیمار می باشد.
به همین خاطر دارویی با نام " نالوکسون " که یک ماده شیمیایی ضد مرفین است را به عده ای از بیماران توام با مرفین و دارو نماها دادند. در گروه اول که نالوکسون و مرفین را باهم استفاده کردند. درد همجنان پا بر جا بود و در مورد دوم نیز درد بیماران پس از خوردن نالوکسون عود(بازگشت)کرد.این آزمایش نشان داد که مرفین و اندروفین هر دو یک چیزند با این فرق که مرفین از خشاش و اندروفین از بدن انسان به دست می آید.البته دیری نپایید که آزمایشهای بیشتر روی بیماران،خلاف این امر را ثابت کرد. به طوری که تعداد زیادی از بیماران که " دارونما " خورده بودند،پس از خوردن نالوکسون در حالت بی درد ِ خود بسر بردند. در نتیجه محققان دچار سر درگمی شدند. قدر مسلم اندروفین ها مسکن های داخلی بدن ما هستند اما تنها این مولکول های جدید نمی توانند تمامی پاسخها را در برداشته باشد.
بزودی یافته های ناامید کننده ای که در مورد " اندروفین ها " و " انکفالین ها " کشف شده بود به تمام فرستنده های " نورونی " سرایت کرد. این اغتشاش و سر در گمی به ما ثابت می کند که بدون حلقه ی مفقود «میدان حیات» نمی توان بر اساس تنها مواد و مولکولها،تمام فرایند حیات را توجیه کرد.
اینکه چه چیز موجب عملکرد آن با چنان هماهنگی دقیقی میشود بسیار با اهمیت تر است.این برتری ذهن بر ماده را می رساند،
فایده اینکه به قدرتی برسیم که بتوانم ذهن دیگران را تحت کنترل خود در اوریم و بر جسم خود حاکم باشم چیست .
اگر این تفکر را دارید که با رسیدن به این قدرت بتوانید دیگران را بنده خود کنید و از انهادر این دنیا استفاده کنید همین حالا می گویم که هیچوقت به این قدرت نمی رسید و مطالب قبلی را درک نکردید .
قدرت خدای گونه شدن زمانی در شما ایجاد می شود که فارغ از نیازهای جسمی شوید .و یا قادر به کنترل ان شوید .
یک خدای توهم زمانی که داری این قدرت شد می تواند ذهن دیگران را کنترل کند و افکار خودش را به انان القا کند اما این به ان معنا نیست که دیگران نوکر و یا بنده او هستند
او دیگران را جزی از خودش می داند و دیگران جزی از کل او هستند
یک انسان که به مقام خدای توهم می رسد به دیگران نه به چشم بندگانی که از انها استفاده مادی کند می نگرد بلکه به چشم رهبری که باید انها را به همان راهی که او رفته و به همان قدرتی که او به ان رسیده است رهنمون شود .
او همچون چراغ داری در شب است که در جلوی راه تاریکی می رود و دیگران باید که به دنبال او باشند .
اساس قدرت در تسلط به دنیای توهم تا زمانی برقرار می باشد که رهبر توهم نخواهد از بندگان خود سو استفاده کند .
زیرا سواستفاده کردن از دیگران به معنای ان است که او هنوز نیازمند دیگران است و همین دلیل می تواند قدرت او را در تسلط به دیگران از بین به به برد .
زیرا خدا هیچگاه نیاز به بنده ندارد و اولین شرط خدای گونه شدن بی نیازی از دیگران است .
خدای دنیای توهم فقط یک راهنما است او فقط یک رابط است .
او همانند چوپانی است که مسئولیت انرا دارد که گله را به سوی اغل به برد و از انها در مقابل گرگ حمایت کند البته ممکن است هر چند گاهی هم به دلیل رفع نیازهای جسمی خود که در حد اقل است یکی از این گوسفندان را نیز تناول کند ولی او همیشه سعی می کند غرایز خود را در با لاترین حد کنترل کند او تا زمانی در جایگاه خود باقی می ماند و قادر به تسلط بر دیگران است که به فکر نفع شخصی نباشد.
حال می گوید پس این چه فایده ای برای ما دارد که بتوانیم مغز دیگران و جسم دیگران را در اختیار داشته باشم و نتوانیم از ان استفاده کنیم و خود را در عسرت نگاه داریم
اگر این گونه فکر می کنید از درک موضوع ناتوان هستند و هیچگاه قادر به رسیدن به درجه خدا گونه شدن نیستند .
همانند هزاران جوکی هندی که با یک بادام گرسنگی چهل روز خود را مرتفع می کنند و روی تختی پر از میخ می خوابند و سر انجام دست به گدایی می زنند .
شرایط خدای گونه شدن
سن
لوزم ندارد به شما بگویم که تا زمانی که در سن جوانی هستید نه انکه نخواهید بلکه نمی توانید بر هورمونهای بدن خود کنترلی داشته باشد .
به این دلیل این فکر را که تا نزدیک به چهل سالگی بتوانید این قدرت به دست اورید از سر دور کنید
جنسیت
مردان توانایی بهتری برای رسیدن به قدرت خدای گونه دارند اما چرا زنان نمی توانند
زنان هیچگاه قادر به رسیدن به درجه خدای گونه شدن نیستند برای اینکه طبق انچه می دانید خصوصیات ژنتیک انها ازبدو تولد انها را از رسیدن به این قدرت منع می کند
داشتن دو کروموزم XX در زنان باعث عدم تکامل سلول های بتز قشر خاکستری می شوند و عدم تکامل در لوب فرونتال خانمها باعث ایجاد ناتوانی زنان در ادارک عقلایی و استدلال منطقی می شود دلیلی که می تواند توجیه کند که چرا تا کنون ما مدعی پیغمبری زن نداشته ایم .
و اما اقایان نیز خوشحال نشوند زیرا وقتی به این قدرت خواهند رسید که فاقد هورمون تستسترون کافی برای تحریکات جسمی هستند
دانشمندان دریافتهاند بعد از مرگ، فعالیت مغز موشهای صحرایی به مدت ۳۰ ثانیه افزایش پیدا میکند. این یافته ممکن است تجربه بعد از مرگ را در کسانی که با احیا قلبی-ریوی (CPR) به زندگی بازگشتهاند، توضیح دهد.
این تحقیق که نتایج آن در نشریه "پیشرفتهای آکادمی ملی علوم آمریکا" منتشر شده اولین تحقیقی است که بشکلی سازمان یافته فعالیت مغز را در لحظه مرگ بررسی کرده است.
برای این پژوهش، دانشمندان با جراحی الکترودهایی را در سطح مغز ۹ موش صحرایی قرار دادند، سپس موشها را بیهوش کردند و با تزریق کلرید پتاسیم قلب آنها را از کار انداختند.
پژوهشگران انتظار داشتند که پس از توقف ضربان قلب و تنفس، فعالیت مغز اندک زمانی باقی بماند اما چیزی که آنها را شگقتزده کرد این بود که فعالیت مغز موشها، منسجم و یکپارچه، در ۳۰ ثانیه اول بعد از مرگ افزایش پیدا کرد.
جورج مسحور استاد بیهوشی دانشگاه میشیگان میگوید: "در واقع، فعالیت الکتریکی مغز -که نشانه هوشیاری و فعال بودن ذهن خودآگاه است- لحظاتی پس از مرگ بیشتر از زمان هوشیاری و بیداری بود، این نشان می دهد در اولین مراحل بعد از مرگ، مغز کاملا توانایی فعالیت الکتریکی سازمان یافته را حفظ میکند."
آنچه از فعالیت مغز ثبت شد افزایش امواج گاما بود که به معنی افزایش هوشیاری است. این امواج با فعالیتهایی مثل حافظه و قوه تشخیص مرتبط هستند، فعالیتهایی مثل بیاد آوردن چهره یک فرد یا تشخیص یک چهره خاص در میان جمع.
تجربه پس از مرگ از سالها پیش در انسان بررسی شده است.
کسانی که بعد از ایست قلبی به زندگی برگشتهاند از حرکت در تونلی نورانی یا تونلی که در انتهای آن نوری بوده سخن گفتهاند
عده ای از کسانی که برای لحظاتی ضربان قلب و تنفسشان متوقف شده (تعریف بالینی مرگ) اما با احیا قلبی ریوی به زندگی بازگشته اند از تجربه خود سخن گفتهاند: احساس حرکت در تونلی که در انتهای آن نوری دیده می شود، احساس بیرون آمدن از جسم و نگریستن به بدن خود و آنچه در اطراف آن میگذرد از بیرون، رویارویی با عزیزان و افرادی که مورد علاقه متوفی بودهاند و یا مرور سریع زندگی فرد.
بعد از این تجربه زندگی بعضی از آنها کاملا متحول شده است.
اما برخی از دانشمندان این تجربه را نوعی توهم می دانند که بدلیل کاهش اکسیژن و قند (گلوکز) در مغز اتفاق میافتد و آن را تجربه واقعی ذهن خودآگاه به شمار نمیآورند.
ییمو بورییگین، محقق ارشد این پژوهش میگوید: "این تحقیق به ما میگوید که کاهش اکسیژن و قند (گلوکز) در مغز در زمان ایست قلبی، می تواند باعث فعالیت مغز شود؛ آنهم به شکلی که مشخصه فعالیت مغز در زمان هوشیاری است."
"پیش از این همه تصور می کردند که پس از ایست قلبی، مغز به دلیل کاهش اکسیژن و قند از کار میافتد."
اما شاید این تحقیق نشان دهد فعالیتهای پیچیده مغز با وجود کمبود اکسیژن کم هم ممکن است ادامه یابد.
با این حال برخی دانشمندان درباره اینکه این تحقیق نکته ای را در مورد لحظه پس از مرگ در انسان روشن کند، ابراز تردید کردهاند.
آنها می گویند تنها یک پنجم افرادی که از ایست قلبی به زندگی بازگشتهاند تجربیاتی مثل حرکت در تونل یا بیرون آمدن از جسم را تجربه کردهاند در صورتیکه در این تحقیق تمام موشها افزایش فعالیت مغزی نشان دادند.
برخی دیگر نیز استدلال میکنند در انسانهایی که دچار ایست قلبی شدهاند افزایش فعالیت امواج مغزی دیده نشده است.
ییمو بورییگین می گوید دلیل این موضوع شاید این باشد که پس از ایست قلبی فعالیت الکتریکی مغز ضعیف است بنابراین نمی توان آن را از روی جمجمه ثبت کرد در حالیکه در این تحقیق الکترودها با جراحی مستقیما روی سطح مغز نصب شده بودند.
دانشمندان میگویند انجام آزمایش برای اینکه مشخص شود لحظاتی پس از مرگ در ذهن انسان چه میگذرد بسیار دشوار است و فقط موارد بسیاری نادری امکان آن فراهم میشود.
با این حال این تحقیق شاید به درک بهتری از آنچه در این لحظات در مغز میگذرد کمک کند هر چند دانشمندان بسیاری هم درباره اینکه از این تحقیق بتواند نتیجهای قابل اعتنا در باره انسان بدست دهد تردید کردهاند.
مقاله زیر برداشت ازادی از یک سری مقالات دکتر شولیگن درباره توهم است و انچه درباره توهم در این مقاله نوشته شده است مختص به افراد خاصی است و درباره کسانی که معتاد به ماده خاص توهم زایی هستند صدق نمی کند از این رو در صورتی که افراد معمولی انرا بخوانند دچار گمراهی میشوند .و برداشت انها اشتباه خواهد بود .
پس بهتر می دانیم تا اخرین قسمت این سری از مقالات را خوانده و بعد داوری کنید .
از هر ۴ نفر یک نفر می خواهد توهم را تجربه کند و از هر چند میلیون نفر فقط ۱ نفر قادر به کنترل توهم خود است .
کسانی که با بینش وارد دنیای توهم میشوند قادر هستند توهم خود را کنترل و انرا به هر سوی که می خواهند به برنند . این افراد همانند سوارانی هستند که می توانند توسن خیال خود را می توانند به هرسوی بتازانند .
انها در این جهان نه یک بار بلکه هزاران بار زندگی می کنند و هر رویایی برای انان خود یک زندگی حقیقی است .
شخصی که بعد از استفاده از یک ماده توهم زا بتواند اید و ایگوی خود را کنترل کند در این جهان بسیار کم است .
این افراد(کنترل کننده های اید و ایگو ) که من انها را پادشاهان دنیای توهم و صاحب ان می نامم همان افرادی هستند که در دنیای فانی به کاملترین درجه تکامل انسانی رسیده و قادر به خدای گونه شدن هستند .
انها در عین حال اینکه فرق دنیای واقعی و توهمی را می دانند در دنیای توهم نه فقط عاقلانه بلکه انسان وار حرکت می کنند و انچه را که می خواهند از دنیای واقعی داشته باشند در دنیای توهم به معرض ظهور و ازمایش می گذارند
رسیدن به سوپر ایگوی که در حالت توهم قادر به کنترل ایگوی خود است برای همه امکان ندارد .
یک معتاد هیچگاه قادر به کنترل توهم خود نیست او همانند تکه چوبی در جریان اب است که از مسیر حرکت اب تبعبت می کند و هیچگاه قادر به کنترل توهم و خط دادن به ان نیست .چه برسد به انکه بتواند دیگران را در این دنیا رهبری کند ؟
این افراد متوهم به جای اینکه بتوانند رویاهای شیرین و ارزوهای خود را به فعل در اورند و تجربه کنند تحت تاثیر ناخواداگاه خود قرار گرفته و به جای رفتن به بهشت توهم در دوزخ ان قدم می زنند .
انانی که بتوانند خود در رویای توهم رفته و بیدار و هوشیار باشند همان هایی هستند که می توانند دیگران را به دنیای توهم برده و می توانند افکار دیگران را نیز در دنیای توهم کنترل کنند .
در طول تاریخ معدود افرادی بودند که توانستند در دنیای توهم قدم زده و دیگران را به دنیای توهم برده و در این دنیا رهبر و سرور انها باشن
نمی دانم چقدر با فناوری v2k (صدا در جمجمه ) آشنایی دارید و یا با طرح کنترل فکر سازمان سیا mk-ultra و یا پروژه هارپ ؟
من چندین پست درباره v2k و استفاده از ان در ترک اعتیاد نوشته ام .
اما
تصور کنید یکی از مقامات برجسته یک کشور متخاصم امریکا در سازمان ملل متحد بخواهد سخنرانی کند ولی وقتی به پای تریبون رفت به پنه پنه بیفتد
دستگاه وی دو کی v2k یک بلندگوی لیزری است که می تواند اصوات را در جهت خاصی به سمت مغز شما هدایت کند و شما صدا را از طریق جمجمه می شنوید بطوری که نفر بغل دست شما هیچ چیز نمی شنود حالا ژاپنی ها با استفاده از فناوری v2k و یک میکروفن می توانند ابتدا صدای طرف را از 40 متری گرفته و همان صدای خودش را با یک بلندگوی v2k به سمتش بفرستند طبق ازمایشات شخص دچار ناتوانی در صحبت کردن می شود
پژوهشگران ژاپنی وسیله الکترونیکی ساخته اند که می تواند با ارسال پارازیت افراد پرگو را از راه دور وادار به سکوت نماید.
اگرچه هر کدام از ما ممکن است در موردهایی از پر حرفی کسانی کلافه شده و آرزوی وجود چنین ابزاری را کرده باشیم، اما خطرهای بالقوه این وسیله برای آزادی بیان و اندیشه را نمی توان نادیده انگاشت.
کازوتکا کوریهارا، از موسسه ملی علوم صنعتی و فناوری [ژاپن] و کوجی تسوکادا از دانشگاه اوکانومیزو [ژاپن] اعلام کردند که آنها اسلحه مخل-گفتاری ساخته اند که می تواند هدف خود را وادار به سکوت نماید. این وسیله از فاصله ای تا حدود 30 متر می تواند گفته های هدف خود را ضبط کند. سپس، این وسیله گفته های آن فرد را به سمت او بازفرستاده و سبب می شود که وی قبل از ساکت شدن دچار لکنت زبان گردد.
سازندگان این ابزار در مقاله ای در "کرنل یونیورسیتز ارکایور" (آرشیو دانشگاه کرنل) درباره چگونگی عملکرد آن توضیح دادند: هنگامی که ما صحبت می کنیم از صدا نه تنها به عنوان خروجی بلکه از "بازخورد شنیداری" – یعنی از صدایی که از دهان ما بیرون می آید – برای سرنخ نیز استفاده می کنیم. هنگامی که اسلحه مخل-گفتار گفته های گوینده را با دیرکرد زمانی 0.2 (دو-دهم) ثانیه به سوی او بازپس می فرستد، فرایند پردازش شناختی در مغز وی متوقف می شود. این عمل سبب می گردد تا گوینده بدون آن که درد فیزیکی حس نماید از گفتن باز بایستد.
این وسیله در مورد کسانی که دارند مطلبی را با صدای بلند می خوانند بهتر از مورد کسانی که به صورت خودجوش حرف می زنند تاثیر دارد. وسیله یادشده همچنین نمی تواند "اوه" ها و "اوم" ها و تمام دیگر فیلترهای گفتاری که در مدت زمان طولانی اظهار می شود را حذف نماید.
کوریهارا و تسکودا گفتند آنها امیدوارند اسلحه مخل-گفتار آنها بتواند افراد را در کتابخانه ها ساکت نموده و یا کسانی را هنگامی که در گفت و شنود های جمعی حضور دارند خاموش نماید. در این صورت، آن گونه که خبر تک ورلد نیوز [در پایین تر] اشاره دارد، چه تضمینی وجود دارد که کسانی از آن برای خاموش کردن اظهارات مخالف نظر خود استفاده نکنند؟
|
< قالب های نازترین جوک و اس ام اس زیباترین سایت ایرانی جدید ترین سایت عکس نازترین عکسهای ایرانی بهترین سرویس وبلاگ دهی وبلاگ دهی LoxBlog.Com
خبرنامه وب سایت: آمار وب سایت:
|